فرهنگ لغت (دیکشنری) و اصطلاحات زنبورداری
کلماتی از علم زنبور عسل، زنبورداری، و طبقه بندی زنبور عسل
این فرهنگ لغت زنبورداری شامل عباراتی است که اغلب توسط زنبورداران و متخصصان زنبورشناس استفاده می گردد. این کلمات از رشته های مختلف از جمله زنبورداری، حشره شناسی، علوم محیطی، زیست شناسی، شیمی و گیاه شناسی گرفته شده است. اگر می خواهید کلمه دیگری اضافه کنید از بخش نظرات زیر استفاده نمایید.
شروع دیکشنری و اصطلاحات زنبورداری با حرف A
A
Abdomen: بخش انتهایی زنبور عسل حاوی معده، معده، روده، اندام های تناسلی و نیش (شکم)
ABJ: مخفف American Beekeeping Journal
Abscond: زمانی که کلنی کندو خود را رها می کند
absconding swarm: گروهی متشکل از کلنی زنبورهای عسل که کندوی خود را به دلیل بیماری، شکارچیان یا یک تهدید واقعی یا فرضی رها کرده اند.
Acaricide: یک ماده شیمیایی که برای کشتن عنکبوتیان مانند کنه ها طراحی شده است.
: یک ماده شیمیایی که برای کشتن عنکبوتیان مانند کنه ها طراحی شده است.
acarine disease: بیماری ناشی از هجوم کنه های نای
acid board (fume board): پوشش کندویی که برای نگهداری مواد دافع زنبور عسل طراحی شده است. تخته روی سوپرهای عسلی قرار می گیرد تا زنبورها را قبل از برداشت از سوپرها خارج کند.
acute exposure: قرار گرفتن در معرض یک ماده یا قرار گرفتن در معرض کوتاه مدت که معمولا کمتر از 24 ساعت طول بکشد.
AFB: مخفف، بیماری لوک آمریکایی American foulbrood
Africanized: به زنبورهایی اطلاق می شود که از نوادگان ژنتیکی زیرگونه آفریقایی Apis mellifera scutellata هستند. آنها به خاطر صفات تهاجمی، ازدحام مکرر و غارت کندوهای دیگر شناخته شده اند.
Afterswarm: یک دسته ثانویه یا ثالث که پس از اولین (اصلی) ازدحام فصل دوباره ازدحام می کنند. این دسته ها معمولا کوچکتر از دسته اولیه هستند و ممکن است یک یا چند ملکه باکره داشته باشند.
AHB: مخفف زنبور عسل آفریقایی شده
AI: ماده فعال
alarm pheromone: عطری شبیه موز که توسط زنبورهای عسل هنگام هشدار یا هنگام نیش زدن منتشر می شود. این عطر به زنبورهای کارگر در مورد خطر و مکان آن هشدار می دهد و باعث رفتار دفاعی می گردد.
alcohol wash: روشی برای جداسازی کنه های واروآ از زنبورهای عسل میزبان خود به منظور تخمین بار کنه. این آزمایش هم برای زنبورها و هم برای کنه ها مخرب است.
alighting board: یک سطح افقی درست زیر ورودی کندو که روی آن زنبورها ممکن است فرود آیند یا تجمع کنند. (landing board)
Ambrosia: به bee bread نگاه کنید
American foulbrood: یک بیماری کشنده لارو زنبورهای عسل ناشی از باکتری هاگ ساز Paenibacillus larvae
amino acid: یک ترکیب آلی متشکل از یک گروه آمین و یک گروه کربوکسیل می باشند. آمینو اسیدها “قطعات سازنده” پروتئین ها هستند.
Amm: Apis mellifera mellifera زنبور سیاه اروپایی
Anaphylaxis: یک واکنش آلرژیک حاد به یک آنتی ژن. نیش زنبور در برخی از افراد حساس باعث آنافیلاکسی می گردد.
Anemophilous: گرده افشانی شده توسط باد
Annual: گیاهی که فقط یک فصل رشد می کند
Antenna: (pl. antennae) یکی از دو اندام حسی بلند و نازک روی سر زنبور عسل که در چشایی و بویایی نقش دارد
Anther: یک جزء کیسه مانند از گل که در آن دانه های گرده تولید می شود. بخشی از پرچم
Apiarist: زنبوردار
Apiculture: یک کلمه رسمی برای زنبورداری است که اغلب مفهوم علمی یا تجاری دارد. این کلمه از apis، از اصطلاح لاتین زنبور عسل گرفته شده است.
Apiary: زنبورستان، مکانی که در آن کندوهای عسل نگهداری و مدیریت می شوند.
Apis cerana: نام علمی زنبور عسل آسیایی
Apis dorsata: نام علمی زنبور عسل غول پیکر
Apis florea: نام علمی زنبور عسل کوچک
Apis mellifera: نام علمی زنبور عسل اروپایی کلمه mellifera به معنای حامل عسل است.
APU: واحد تولید آپیس (زنبور کارگر).
شروع دیکشنری و اصطلاحات زنبورداری با حرف B
B
bee beard: دسته ای از زنبورهای آویزان از صورت یک فرد که شبیه ریش است. ریش زنبور عسل با چسباندن یک قفس ملکه حاوی یک ملکه بارور به پوست فرد تشکیل می شود و باعث می شود زنبورها در آنجا جمع شوند.
Bearding: ریش زدن زمانی اتفاق میافتد که زنبورها در بیرونیکندو جمع میشوند، معمولاً به دلیل گرمای بیش از حد یا ازدحام بیش از حد در کندو.
bee bread: گرده ها را با شهد و ترشحات زنبور عسل مخلوط کرده و در شانه ذخیره می کنند تا بعداً به عنوان غذای بچه استفاده شود
bee escape: یک گذرگاه یک طرفه که اغلب بین جعبه سوپرهای عسل و جعبه مولد نوزادان قرار میگیرد. این وسیله برای پاکسازی عسل از زنبورها قبل از برداشت سوپر از کندو استفاده می شود.
bee glue: چسب زنبور یا بره موم
bee gum: کندویی که از یک چوب توخالی ساخته شده است
bee-haver: لقبی تحقیرآمیز برای شخصی که زنبور دارد اما فاقد مهارت ها و دانش ضروری زنبورداری است.
bee hive: سازه ای ساخته دست بشر برای نگهداری زنبورهای عسل
Beekeeper: شخصی که زنبورها را نگه می دارد
bee louse: حشره ای به نام Braula coeca که اغلب در کندوهای زنبور عسل یافت می شود. (شپش)
bee moth: یک اصطلاح کلی که برای هر یک از دو گونه پروانه موم خوار استفاده می شود.
bee nest: جایی که زنبورها بچه های خود را پرورش می دهند. ممکن است بزرگ باشد و دارای افراد زیادی باشد، مانند زنبورهای عسل یا زنبورهای مخملی. یا ممکن است لانه کوچک بوده مانند بیشتر زنبورهای منزوی فقط چند تخم داشته باشد. بسته به گونه، لانه ها ممکن است در حفره های توخالی در بالا و زیر زمین ساخته شوند.
bee tree: درخت توخالی حاوی یک یا چند کلنی زنبور.
bee yard: زنبورستان
Beeswax: ماده ای که توسط چهار جفت غده شکمی در شکم زنبور ترشح می شود و به شکل شانه ها و درپوش ها شکل می گیرد.
Biennial: گیاهی که قبل از اینکه بذر دهد و بمیرد در دو فصل رشد حیات دارد.
Biodiversity: فراوانی و تنوع نسبی گونهها و اکوسیستمهای گیاهی و جانوری در یک زیستگاه خاص.
Bivoltine: حشرات دارای دو نسل در سال، معمولاً یکی در تابستان کامل می شود و دیگری زمستان گذرانی می کند
Brood: همه زنبورهای نابالغ در کندو، از جمله تخمها، لاروها و شفیرهها. تخم ها و لاروها در سلول های باز و شفیره ها در سلول های پوشیده از موم هستند.
brood chamber: جایی در کندو که نوزادان در آن پرورش داده می شود.
brood comb: هر شانه ای در کندو که در آن نوزادان یافت می شود. چند شانه از نوزادان، جعبه مولد را تشکیل می دهند.
brood food: ترشحات غده ای زنبورهای پرستار که برای تغذیه لاروها و تا حدی برای تغذیه ملکه، درون ها و شهدآوران استفاده می شود
brood nest: منطقه در کندویی که به پرورش نوزاد اختصاص داده شده است. شکل لانه تقریباً کروی است، اما در مناطق سرد ممکن است بلندتر و عرض کمتری داشته باشد (برای محدود کردن اتلاف گرما) و در مناطق گرم ممکن است عریضتر و بلندتر باشد (برای تسهیل از دست دادن گرما).
شروع دیکشنری و اصطلاحات زنبورداری با حرف C
C
candy plug: یک تکه فوندانت یا خمیر قندی که در یک انتهای قفس ملکه قرار داده می شود تا رهایی ملکه را به تاخیر بیندازد.
capped brood: نوزادی که با درپوش مومی حجره پوشانده شده است. معمولاً زنبورهای که در اواخر مرحله لاروی و مرحله شفیرگی هستند را شامل می شود.
capped honey: عسلی که تا حد مناسب رطوبتش کم آ شده و با موم پوشانده شده باشد.
cappings: در پوش های مومی که توسط زنبورها برای مهر و موم کردن شفیره یا عسل استفاده می شود، اما این اصطلاح معمولاً به پوشش هایی اطلاق می شود که عسل را می پوشانند.
cavity tree: درختی که دارای یک یا چند سوراخ توخالی در تنه اصلی است. سوراخ ها (یا حفره ها) مکان های بالقوه لانه سازی برای زنبورهای عسل و برخی گونه های زنبور هستند.
Cell: یک فضای شش ضلعی در یک شانه زنبور عسل که برای پرورش نوزادان، ذخیره گرده و عسل استفاده می شود.
central nervous system: بخشی از سیستم عصبی که شامل مغز و غدد اصلی است.
:chilled brood نوزادان (تخم، لارو یا شفیره): که به دلیل قرار گرفتن در معرض دمای سرد جان خود را از دست داده اند.
chocolate brood: نوزاد کلاهک دار [منشا: جنوب شرقی ایالات متحده].
Chorion: غشایی که تخم زنبور را می پوشاند.
Clearcut: منطقه ای از زمین جنگلی که تمام درختان از آن برداشت شده است. این مناطق می تواند منبع غنی گل های وحشی و فرصت های لانه سازی برای گونه های بومی زنبور عسل باشد.
Cluster: گروهی از زنبورها برای حفظ دمای داخل کندو به هم چسبیده اند. با افزایش دمای فصلی این خوشه باز می شود.
Cocoon: پوشش محافظ اطراف شفیره (پیله)
cold way: زمانی که قاب های جعبه مولد عمود بر دهانه کندو باشد.
Coleopteran: دسته ای از حشرات که شامل سوسک ها، شپشک ها و شب تاب ها می شود.
Colony: جامعه ای از زنبورها متشکل از یک ملکه و کارگران، در بهار و تابستان شامل درون ها نیز می شود.
Comb: یک مجموعه به هم پیوسته از سلول ها یا حجره های مومی شش ضلعی
Competition: رقابت بین زنبورها و سایر حشرات برای منابع محدودی مانند مکان های لانه سازی، مواد لانه سازی، شهد، گرده و آب.
complete metamorphosis: فرآیند چهار مرحله ای رشد یک حشره که شامل تخم، لارو، شفیره و بلوغ است.
corbicula: بخش بزرگی از پاهای عقب زنبورهای عسل ماده که توسط خارهای خمیده پوشیده شده است و گرده برای حمل و نقل ذخیره می شود که به آن سبد گرده نیز می گویند.
Corridor: گروهی از پوشش گیاهی، به ویژه پوشش گیاهی حاوی گیاهان گلدار، که برای اتصال اجزای آشیانه به کار میرود که در غیر این صورت تکه تکه میشوند. معنی دیگر: کوریدورها به جریان ژن بین جمعیت زنبورها اجازه می دهند و به جلوگیری از همخونی کمک می کنند.
chronic exposure: قرار گرفتن در معرض مداوم یا مکرر در یک دوره زمانی طولانی (بیش از 24 ساعت یا بسیار بیشتر)
cross pollination: لقاح با انتقال گرده از بساک یک گل به کلاله گل دیگر
cuticle: لایه بیرونی مومی شکل یک حشره
فرهنگ لغت زنبورداری انگلیسی به فارسی شروغ با حرف D
D
Dearth: به عدم دسترسی معمولاً به شهد یا گرده اشاره دارد.
diatomaceous earth: خاک رسوبی متخلخل که از بقایای دیاتومها، نوعی جلبک با پوسته سخت تشکیل شده است. خاک دیاتومه خشک شده تقریباً 80-90٪ سیلیس، 2-4٪ آلومینا و 0.5-2٪ آهن است. اغلب در بسته بندی های عسل برای فیلتر کردن عسل خام و حذف گرده، قطعات حشرات، گرد و غبار و تکه های موم استفاده می شود.
Dioecious: گونه های از گیاهان که اندامهای تناسلی نر و ماده روی گیاهان جداگانه قرار دارند. گرده گیاه نر باید به مادگی گیاه ماده منتقل شود تا لقاح انجام شود.
Diploid: داشتن دو مجموعه کروموزوم همولوگ (دو لادی)
Drone: یک زنبور هاپلوئید (تک لادی) نر که از یک تخم بارور نشده رشد می کند.
Dufour’s gland: غده ای در شکم که در زنبورهای منفرد ماده ای ترشح می کند که برای پوشاندن و ضد آب بودن دیواره های سلولی لانه استفاده می شود. ترکیب شیمیایی و هدف ترشح بسته به گونه متفاوت است.
شروع دیکشنری و اصطلاحات زنبورداری با حرف E
E
Ecology: مطالعه گیاهان و جانوران در ارتباط با محیط فیزیکی و بیولوژیکی آنها
EHB: مخفف European honey bee
Eke: یک جعبه بسیار کم عمق که برای فراهم کردن فضای اضافی برای چیزهایی مانند فیدرها، درمان ها، ورودی های بالایی و مواد جاذب یا عایق طراحی شده است.
endangered species: گونههای گیاهی یا جانوری که اگر توسط قانون یا مقررات حمایت نشود، جمعیت شان در حال کاهش است تا حدی که ممکن است منقرض شود.
endemic species: گونه ای که وجود طبیعی آن محدود به یک منطقه خاص است و پراکنش نسبتاً محدود دارد.
Endotoxin: سمی که توسط باکتری خاصی ترشح می شود و تنها زمانی که بمیرد در محیط اطراف آزاد می گردد.
Enzyme: پروتئینی با ویژگی های خاص که به آن اجازه می دهد تا به انجام واکنش های شیمیایی خاصی کمک کند.
Exine: پوشش بیرونی دانه های گرده که اغلب حاوی اسپورپولنین است.
Exocrine: غده ای که از طریق مجرای خارجی ترشح می کند
شروع دیکشنری و اصطلاحات زنبورداری با حرف F , G
F, G
Flow: وجود مقادیر زیادی شهد یا گرده که معمولاً برای یک گونه گیاهی خاص استفاده می شود، مانند “جریان خوب افرا”
Foraging: جمع آوری آب، شهد، گرده و بره موم توسط زنبورها از محیط خود
Forb: یک گیاه گلدار غیرچوبی (علفی) پهن برگ، این اصطلاح معمولاً به گونه هایی اطلاق می شود که در مزارع، دشت ها یا مراتع رشد می کنند.
Foundation: یک محصول تجاری ساخته شده از موم زنبور عسل که به عنوان زیرلایه شروع کننده زنبورها برای ساختن شانه استفاده می شود. اگرچه ضروری نیست، اما استفاده از آن باعث ایجاد شانه با فاصله یکنواخت و موازی می گردد.
Frame: ساختاری مستطیل شکل، با یا بدون پایه، که در آن زنبورها شانه می سازند. قاب ها اجازه می دهند که شانه ها برای بازرسی یا برداشت بدون آسیب رساندن به کلنی برداشته شوند.
Fructose: یک مونوساکارید (قند ساده) که اغلب در عسل یافت می شود.
Fungicide: یک ماده شیمیایی که برای از بین بردن قارچ یا کپک طراحی شده است.
Galleria mellonella: نام علمی پروانه موم خوار بزرگتر، آفت کندوهای زنبور عسل و شانه های مومی ذخیره شده است.
Grafting: انتقال دستی تخمها یا لاروهای جوان از شانه نوزادان به شاخون ملکه
granulated honey: اصطلاح دیگری برای عسل کریستالیزه، شکرک زده یا رس بسته
guttation: تراوش آب از برگها در اثر فشار ریشه.
شروع دیکشنری و اصطلاحات زنبورداری با حرف
H I J K L M O P
Haploid: داشتن تنها یک مجموعه کروموزوم (تک لاد)
Hemimetabolism: دگردیسی ناقص یک حشره هم متابولوس (یا متابولوز) سه مرحله زندگی شامل تخم، پوره و بالغ را طی می کند. از آنجایی که مرحله پوره بعد از هر پوست اندازی بزرگتر می شود اما به طور کلی یکسان به نظر می رسد، گاهی اوقات به آن دگردیسی تدریجی می گویند.
Hemolymph: مایع گردش خون حیوانات بی مهر که با خون قابل مقایسه است.
Herbicide: یک ماده شیمیایی که برای از بین بردن گیاهان طراحی شده است.
HFCS: شربت ذرت با فروکتوز بالا مخفف high-fructose corn syrup
high-fructose corn syrup: شربت ذرت که برای تبدیل گلوکز آن به فروکتوز تحت فرآوری آنزیمی قرار گرفته و سپس با گلوکز خالص مخلوط شده و شیرینی مطلوبی تولید می کند.
Hive: معمولاً به سازهای اطلاق میشود که زنبورها را در خود جای میدهد، اما ممکن است مترادفی برای کلونی زنبور عسل نیز باشد.
hive stand: سازه ای که برای نگهداری کندو در بالای سطح زمین استفاده می شود.
hive tool: ابزار فلزی از انواع مختلف که برای زنبورداری استفاده می شود. ممکن است برای تراشیدن، بلند کردن و تمیز کردن استفاده شود.
Holometabolism: دگردیسی کامل یک حشره هولومتابولوس دارای چهار مرحله زندگی شامل تخم، لارو، شفیره و بالغ است.
honey stomach: بزرگ شدن مری که برای جمع آوری و انتقال شهد استفاده می شود.
Honey: شهدی که توسط زنبورها آبگیری شده است به طوری که بیش از 17-18٪ آب نداشته باشد.
honey bound: شرایطی که در آن جعبه نوزادان فضای محدودی دارد چون تمام سلولها با عسل پر شدهاند.
Honeydew: مایع شیرینی که توسط شته ها، برگ خوارها و برخی حشرات پولک دار دفع می شود و توسط زنبورها جمع آوری می گردد، به خصوص در غیاب منبع خوب شهد.
HMF: مخفف hydroxymethylfurfural
Hydathode: یک ساختار برگ ویژه که از طریق آن آب از داخل برگ به سطح آن تخلیه می گردد.
Hydroxymethylfurfural (HMF): یک ترکیب آلی حاصل از آبگیری قندها؛ HMF می تواند هم در عسل و هم در شربت ذرت با فروکتوز بالا (HFCS) هنگامی که حرارت داده می شود تشکیل گردد و برای زنبورها و انسان سمی است.
Hymenoptera: دسته ای از حشرات که شامل مگس اره، زنبورها، موریانه ها و مورچه ها می شود.
Hypopharyngeal: در زنبورهای عسل، یک جفت غده برون ریز در قسمت سر وجود دارد که ماده غنی از پروتئین ترشح می کند. برای تغذیه دسته خاصی از زنبورها، از جمله لاروها استفاده می شود.
Hypopus: یک مرحله پوره در کنه های انگلی خاص که دارای پنجه های توسعه یافته برای آویزان شدن به میزبان است. کنه بهعنوان یک “hitch-hiker” میتواند به یک مکان تغذیه یا مکان لانه جدید جابجا شود. این انطباق در انگل زنبور سنگی به نام “کنه مودار پا” یا “کنه گرده” یافت می گردد.
IAPV: حروف مخفف، ویروس فلج حاد اسرائیلی؛ یکی از بسیاری از ویروس های زنبور عسل است که توسط کنه واروآ منتقل می شود.
IGR : حروف مخفف، تنظیم کننده رشد حشرات؛ حشره کشی که با تقلید از هورمون های طبیعی، رشد یا نمو یک حشره را مختل می کند.
II: مخفف، instrumental insemination
Imago: مرحله بالغ یک حشره.
Insecticide: یک ماده شیمیایی که برای کشتن حشرات طراحی شده است.
Instar: مرحله رشد لارو بین دو پوست اندازی
Integument: پوشش یا “پوست” حشره
JKL
landing board: یک سکوی کوچک در ورودی کندوی زنبور عسل که زنبورهای عسل می توانند قبل از ورود به کندو روی آن فرود آیند. به آن تخته فرود نیز می گویند.
Larva: یک زنبور نابالغ و گره مانند که بین مراحل تخم و شفیرگی وجود دارد.
Lepidoptera: دسته ای از حشرات که شامل پروانه ها می شود.
long hive: کندویی که در آن قاب ها به جای اینکه به صورت عمودی چیده شوند، در کنار هم لبه به لبه قرار گرفته اند.
Lumen: در زیست شناسی، فضای داخلی یک ساختار لوله ای
M
Mandibles: آرواره های یک حشره
mast tree: درختی که میوه های خوراکی سخت یا نرم مانند آجیل و انواع توت ها تولید می کند mast year سالی پربار است که گلها و میوههای زیادی به بار میآورد که برای زنبورها و سایر حیاتوحش مفید است.
Melittology: علم مطالعه زنبورها
Mesosoma: بخش میانی بدن زنبور عسل که از پاها و بال ها پشتیبانی می کند. مزوزوم تقریباً معادل قفسه سینه است، با این تفاوت که شامل اولین بخش شکمی است که به آن پروپودیوم گفته می شود.
Metabolite: ماده ای که محصول تغییرات بیولوژیکی به یک ماده شیمیایی دیگر است مانند تغییرات ناشی از آفت کش ها
Metasoma: بخش سوم بدن زنبور عسل، تقریباً معادل شکم، اما فاقد اولین بخش شکمی (propodeum) است که به قفسه سینه جوش خورده است.
Miticide: به واژه acaricide نگاه کنید.
Monoculture: عمل کشاورزی، کشت یک محصول در یک منطقه وسیع
Monolectic: گرده افشانی که فقط به یک گونه گیاهی سر می زند.
N
Nadir: برای اضافه کردن یک جعبه زنبور عسل در زیر بقیه، مانند زنبورداری
Nectar: محلول شیرینی که از غدد گیاهان ترشح می شود
Nematicide: یک ماده شیمیایی که برای کشتن کرم ها (roundworms) طراحی شده است.
Neonicotinoid: دسته ای از حشره کش ها که روی سیستم عصبی مرکزی حشرات اثر می گذارند و از نظر شیمیایی شبیه نیکوتین هستند.
Nosema apis: یک انگل میکروسپوریدی زنبور عسل که در روده زندگی می کند و سلول های اپیتلیال روده میانی را از بین می برد. بر تغذیه زنبور عسل تأثیر می گذارد و عمر زنبورهای کارگر را کوتاه می کند.
Nuc: مخفف «nucleus hive »، جعبه کوچکی برای نوزادان که شامل 2، 3، 4 یا 5 قاب است. اینها اغلب برای ایجاد کندوی جدید استفاده می شوند.
Nurse bee: زنبور کارگر جوانی که غذای نوزادان تولید می کند و لاروها را تغذیه می دهد.
Oligolectic: گرده افشانی که فقط تعداد کمی از گونه های گیاهی را بازدید می کند.
orientation flight: پروازهای کوتاهی که در اطراف کندو توسط زنبورهای جوان انجام می شود تا برای جستجوی غذا آماده گردند.
over-wintering: فرآیند زنده ماندن در زمستان که طی آن زنبور عسل با منابع جمع آوری شده در بهار و تابستان زندگی می گذراند. زنبورهای عسل به خواب زمستانی نمی روند اما به طور فعال دمای کلنی را با خوشه بندی حفظ می کنند.
P
Panicle: نوعی گل آذین با دسته گل هرمی شکل و با شاخه های آزاد
Papillate: سطحی پوشیده از برجستگی های کوچک که اغلب روی آن ها (متخلخل) می باشد. گونههای خاصی از زنبورها دارای بالهای پاپیلی هستند که میتواند در شناسایی آن ها کمک کند.
Parthenogenesis: رشد از تخمک های بارور نشده در زنبورهای عسل، درون ها (نرها) ناشی از پارتنوژنز هستند.
Pellet: محتویات یک سبد گرده (corbicula)
Perennial: ماندگاری طولانی، مانند گیاهی که بیش از دو سال عمر می کند.
Pesticides: یک ماده شیمیایی که برای از بین بردن یک آفت طراحی شده است.
Phenology: مطالعه چرخههای زندگی دورهای گیاهان و جانوران و چگونگی متاثر شدن آنها توسط تغییرات آب و هوای فصلی و سالی
Pheromone: یک ماده شیمیایی که توسط یک حیوان برای القای واکنش و عکس العمل در حیوان دیگری از همان گونه آزاد می شود
Pistil: قسمت تخمکدار یک گل که از کلاله، استایل و تخمدان تشکیل شده است
Pollen: ماده ای پودر مانند که توسط بساک گیاهان گلدار تولید می شود و حاوی گامت های نر است.
pollen basket: به corbicula نگاه کنید
pollen bee: یک اصطلاح کلی برای هر زنبوری غیر از زنبور عسل.
pollen patty: مخلوطی از شربت شکر (یا عسل) و گرده (یا جایگزین گرده) که به عنوان منبع زمستانی پروتئین و اسیدهای آمینه استفاده می گردد
pollen pellet: توپ گرده که در یک سبد گرده (کوربیکولا) روی پای عقب زنبور حمل می شود.
pollen substitute: پودری با پروتئین بالا که به عنوان مکمل پروتئین به جای گرده استفاده می شود. ممکن است حاوی آرد سویا، مخمر آبجو و سایر ترکیبات باشد.
pollen trap: وسیله ای برای جدا کردن دانه های گرده از کوربیکولاهای زنبورهای که قصد ورود به کندو را دارند.
Pollenkitt: یک ماده چسبنده که به سطح بیرونی دانه گرده چسبیده و به زنبورها در جمع آوری گرده کمک می کند.
Pollination: انتقال گرده از بساک یک گل به کلاله یک گل سازگار
Pollinator: عاملی که گرده را از یک گل به گل دیگر منتقل می کند
Polyfloral: ساخته شده از انواع مختلف گل، مانند عسل چند گل
Polylectic: گرده افشان هایی که از گونه های مختلف گیاهی بازدید می کنند
Prepupa: مرحله ای بین آخرین سن لاروی و مرحله شفیرگی واقعی
Proboscis: “زبان” چند قسمتی زنبور عسل که برای مکیدن شهد و آب استفاده می گردد.
Propodeum: اولین بخش شکمی به قفسه سینه جوش می خورد و به اصطلاح با کمر زنبور از بقیه قسمت های شکم جدا می گردد.
Propolis: رزین های گیاهی که توسط زنبورها جمع آوری می شود و برای مهر و موم کردن شکاف ها و برای صاف کردن لبه های ناهموار کندو استفاده می شود. بره موم که “چسب زنبور عسل” نیز نامیده می شود، دارای مواد ضد میکروبی بالایی است.
Protein: یک ترکیب آلی ساخته شده از اسیدهای آمینه که در یک زنجیره خطی به ترتیب مشخص شده است که توسط توالی DNA یک ژن مرتب و چیده شده اند.
Pupa: مرحله رشد بلافاصله قبل از مرحله بلوغ. شفیره در زیر یک درپوش مومی مهر و موم شده است، جایی که پیله ای را می تند و تکامل را کامل می کند.
Pygidium: پیگیدیوم برای فشرده سازی ذرات خاک در سلول های لانه و اعمال ترشحات ضد آب از غده Dufour به دیواره های سلولی استفاده می شود.
Queen: یک زنبور عسل ماده کاملاً رشد یافته است. پس از جفت گیری، ملکه اسپرم را به مدت سه یا چهار سال ذخیره می کند و در طول سال با سرعت های متفاوتی تخم می گذارد. به طور معمول در هر کندو فقط یک ملکه وجود دارد.
Queenless: کلنی بدون ملکه جفت خورده
Queenright: یک کندو با یک ملکه جفت خورده کاملاً فعال
Quilt: در زنبورداری وار Warre، جعبه ای در بالای میله های بالایی قرار می گیرد که حاوی مواد طبیعی مانند خاک اره، خرده چوب، کاه یا برگ های خشک است که رطوبت اضافی کندو را جذب می کند.
Refuge: پیچ خوردگی در تونل اصلی برخی از زنبورهای معدن، مانند آندرنا آرماتا، که در آن زنبور ماده می تواند خارج از دید ورودی تونل استراحت کند.
Requeen: فرآیندی که در آن زنبوردار ملکه را از کلنی خارج کرده و ملکه دیگری را جایگزین او می کند.
robber bee: زنبورهایی که برای سرقت عسل وارد کلنی های ضعیف یا در حال مرگ می شوند.
robber fly: نوعی مگس که سایر بی مهرگان از جمله زنبورها را شکار می کند. آنها گاهی اوقات ظاهر زنبورهایی را که شکار می کنند را تقلید می کنند.
royal jelly: یک ترشح غده ای است که از قسمت های سر زنبورهای پرستار سرچشمه می گیرد و برای تغذیه لاروها استفاده می گردد.
SBB: مخفف، تخته پایین مشبک، اما همچنین تخته پایین کف.
Spermathecal: عضوی در شکم ملکه که اسپرم در آن ذخیره می شود.
Stamen: قسمت نر (گرده دار) گل که از بساک و لیف گل یا فیلامنت تشکیل شده است.
sublethal dose/concentration: دوز یا غلظتی که باعث مرگ و میر معنی دار آماری در جمعیت تجربی نمی شود.
sublethal effect: تغییر فیزیولوژیکی یا رفتاری در افرادی که در معرض یک آفت کش زنده می مانند.
Supersedure: فرآیندی که در آن یک کلنی ملکه خود را با ملکه دیگری جایگزین می کند.
Swarm: بچه دادن کلنی که زمانی اتفاق می افتد که یک کلنی به دو قسمت تقسیم شود. قسمت قدیمی با یک ملکه جدید باقی می ماند و قسمتی که جدا می شود ملکه قدیمی را می برد.
Synergistic: همکاری، کار کردن، تعامل، یا تحریک متقابل. هم افزایی سمیت زمانی رخ می دهد که دو آفت کش که با هم عمل می کنند سمی تر از هر یک از آفت کش هایی هستند که به طور مجزا عمل می کنند.
systemic pesticide: آفت کشی که توسط گیاه یا حیوان جذب و به گردش در می آید به طوری که گیاه یا حیوان برای آفاتی که از آن تغذیه می کنند سمی باشد.
Thorax: ناحیه میانی بدن زنبور عسل که از بال ها و پاها حمایت می کند.
tracheal mite: (Acarapis woodi) انگل هایی که در نای زندگی می کنند.
Trachea: دستگاه تنفسی متشکل از لوله های شاخه ای که اکسیژن را به بافت های داخلی زنبور هدایت می کند.
Transgenic: موجودی که ژنهای موجودات دیگر را در کروموزومهایش وارد کرده است.
Trophallaxis: انتقال مستقیم غذا بین زنبورها
uncapped brood: تخم ها و لاروهای که با موم پوشانده نشده اند.
uncapping knife: چاقویی طراحی شده است تا به راحتی کلاهک های سلولی را قبل از استخراج از روی قاب های عسل جدا کند.
unite: یکی کردن دو یا چند کلنی
Univoltine: حشرات با تولید مثل یکبار در سال
Varroa mites: (Varroa destructor) کنه های که از همولنف زنبورها تغذیه می کنند و روی شفیره ها تولید مثل می کنند.
virgin queen: یک ملکه زنبور عسل جفت نخورده
viscin: ماده ای شفاف، بی مزه و چسبنده که از شیره گیاهان گلدار تهیه می گردد.
walkaway split: کلنی جدیدی که با قرار دادن چند قاب از نوزادان، عسل و گرده در یک جعبه کندوچه شروع شده و به زنبورها اجازه می دهد تا ملکه خود را پرورش دهند. کندوچه باید حاوی تخمهای بارور شده یا لاروهای بسیار جوان باشد تا زنبورها بتوانند ملکهای سالم و زنده را پرورش دهند و درون ها باید در مناطق تجمع درون ها برای جفتگیری او در دسترس باشند.
warm way: زمانی که قاب های داخل جعبه پرورش موازی با دهانه کندو باشد.
wax glands: چهار جفت غده در قسمت زیرین شکم زنبور عسل که در آن موم زنبور عسل ترشح می شود. موم زنبور عسل به صورت مایعی ترشح می شود که سفت می گردد و به پوسته های شفاف تبدیل می شود.
wax moth, greater: پروانه موم خوار بزرگتر، Galleria mellonella، در هر جا که زنبورهای عسل یافت می شوند حضور دارند. لاروها در شانه های مومی فرو می روند و در آنجا پیله زنبور عسل، گرده، بره موم و عسل را از بین می برند.
wax moth, lesser: پروانه موم خوار کوچکتر، آکرویا گریسلا Achroia grisella ، حدود 0.5 اینچ طول و سر زرد دارد. آنها در سراسر جهان به جز در آب و هوای بسیار سرد شیوع دارند. آفت شانه های مومی خالی هستند
wired foundation: فونداسیون مومی فشرده با سیم های تعبیه شده در موم برای افزایش استحکام
wired frames: قاب کندو زنبور عسل مجهز به سیمی که به نگه داشتن ورق های فونداسیون در جای خود کمک می کند.
worker: یک زنبور ماده نابارور و دیپلوئید که بسته به سنش و نیاز کلنی برای انجام نقش های مختلف در کلنی سازگار است.
worker egg: یک تخم زنبور بارور شده
xenobiotic: مواد شیمیایی که برای یک سیستم بیولوژیکی بیگانه هستند.